مرحوم حاج آقاي دولابي: درست تفسير کن
شبي که جزوه را مي نوشتم در عالم رؤيا ديدم درجلسهاي هستيم که در آن محفل عدهاي از آقايان حضور داشتند، از آن جمله مرحوم عارف رباني حاج آقا دولابي (اعلي الله مقامه) بودند.
بندهي حقير بنا را گذاشتم به تفسير اين غزل حافظ در شأن و مدح سلطان سرير ارتضاء اباالحسن علي بن موسي الرضا صلوات الله عليه بدن کيفيت که اول تمام غزل را خواندم و حال آنکه تمام غزل را در بيداري از حفظ نداشتم و سپس تصميم داشتم که هر بيت را جداگانه تفسير کنم لذا تا گفتم: خم زلف تو… ناگهان حاجي بلند و با اشاره دستشان فرمودند: درست تفسير کن.
با گفتن اين جمله، ملهم به اين معنا شدم، کانه القاء ميشد و گفتم: بله! اينجا که گفته خم زلف، مقصودش همان است که حاجي در اين بيت گفته (و حال آنکه بيتي را که عرض ميکنم او هم متعلق به حافظ است)
مصلت ديد من آنست که ياران همه کار بگذارند و خم طرهي ياري گيرند
عرض کردم: آن خم طره مقصود همان خم زلف حضرت رضا صلوات الله عليه است، يعني؛ مصلت ديد حاجي (در خواب اشاره به حاجي هم ميکردم) اين است که ياران دست از همه کارها شسته و دنبال امام رضا صلوات الله عليه بروند و سپس از خواب بيدار شدم.
و اما خم طره: طره به پيچاندن موها ميگويند معمولا موها را به سه قسمت تقسيم و ميبافند و هر قسمتي در بردارندهي تارهاي زيادي از موست، خم طره يکي از آن زلفها را که در يکي از آن دستههاست جدا و تازه يکي از پيچها و خمهاي آنرا بگيرند به آن خم طره ميگويند.
حافظ و قبله ی هفتم
سید عباس موسوی مطلق