• تماس  
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • تماس  

می خواهم صف اول باشم

21 بهمن 1394 توسط بهالو

تلق تلق چرخ سیاه خیاطی در فضای اتاق پیچید . مشغول خیاطی بودم که رضا پارچه ی سفیدی را کنارم گذاشت . سر از روی چرخ سیاه برداشتم و پرسیدم :
-«این پارچه برای چیست ؟»
جواب داد :
-«برای خودم .»
گفتم :
-«می خواهی برایت پیراهن بدوزم ؟»
گفت :
-«قواره اش آنقدر نیست که بتوانی پیراهن بدوزی ، ولی از پیراهن راحتر است و زود دوخته می شود . »
پارچه رو روبه رویم گرفتم و با کنجکاوی براندازش کردم ، در فکر بودم چه می شود با آن دوخت که صدای رضا دلم را لرزاند :
-«برایم کفن درست کن .»
با شنیدن این حرف بغض گلویم را فشرد ، پرسیدم :
-«کفن ! برای چه ؟ »
جواب داد :
-«ردیف اول صف های راهپیمایی حتما باید کفن بپوشند . »
آن وقت خندید :
-«کفن رو زودتر بدوز ، چند ساعت دیگر راهپیمایی شروع می شود . می خواهم صف اول باشم .»
پارچه سفید را زیر سوزن انداختم ، تلق تلق چرخ سیاه در فضای اتاق پیچید و شروع به دوختن کردم .

خاطره ای از شهید رضا فراهانی
راوی : خواهر شهید

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: در بهار آزادی جای شهدا خالی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اخبار مرکز

اسلایدر

به مدرسه فاطمه الزهرا ویلاشهر خوش آمدید

www.zirebaran.org

كد تقويم
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

موضوعات

  • همه

نحوه نمایش نتایج:

مدرسه علمیه فاطمه الزهرا ویلاشهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

مدرسه علمیه فاطمه الزهرا ویلاشهر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس