مقدمه
وقتی صدای پای بهمن از کوچه پس کوچه های خاطره هابه گوش تو می رسد. گویی شهیدانند که آمده اند برای بیعت دوباره برای هشدار .تذکر و بیداری . بهمن که از راه می رسد شهیدان پیمان نامه ی خونین شهادت را برای تجپیپ امضای تک تک ما می آورند تا فراموش نکنیم که باغبان لاله ها. امام مهربان بود و سایبان لحظه ها. نگاهش هنوز هم نگران باغمان است .
هر بهمن امام است که دوباره بر بال ملائک به دیدارمان می آید و کوچه های باغمان را پر از نسترن و نیلوفر می نماید . گام هایش همه جا یاس می کارد و گل محمدی به خانه ها هدیه می کند .
به نام اعظمی که عظیمی چون خمینی آفرید .
سلام بر تو ای روح خدا !
سلام بر تو كه بخشنده تر از آفتاب در آسمان ابدیت تابیدن گرفتی و با ملائک در هم آمیختی .
سلام بر تو که از نظرها پنهان و در دل ها جاودانه ای !
سلام بر فجر و سلام بر فجرآفرینان میدان عشق !
وسلام بر تو که از خاک در گستره ی افلاک زیستن دوباره آغاز نمودی .
خمینی جان !
آن دل که به یاد تو نباشد دل نیست
قلبی که به عشقت نتپد جز گل نیست
آن کس که ندارد به سر کوی تو راه
از زندگی بی ثمرش حاصل نیست