• تماس  
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • تماس  

تلویزیون

21 بهمن 1394 توسط بهالو

تلویزیونی به قیمت هزار تومان خریدم و منزل بردم . وقتی به خانه رسیدم ، پسرم می خواست مدرسه برود ، تا در را باز کرد مرا دید و پرسید :
-«این چیه ؟ »
گفتم :
-«مگر نمی بینی ؟تلویزیون . »
به طرف زیرزمین رفتم و تلویزیون را آنجا گذاشتم ، هنگامی که بیرون آمدم علی اکبر با نگاهی پرسشگر گفت :
-«بابا !این رو برای چی آوردی ؟»
جواب دادم :
-«برای اینکه اخبار ببینم .»
او دیگر چیزی نگفت و به مدرسه رفت .
تلویزیون روشن بود که علی اکبر از مدرسه برگشت ، با دیدن تصاویر لبی به دندان گرفت و گفت :
-«بابا ! یا جای من توی این خانه هست یا جای تلویزیون .»
گفتم :
-«ما فقط اخبار گوش می دهیم ، آن هم وقتی تو نیستی . »
علی اکبر ابروهایش را در هم کشید و ادامه داد :
«تلویزیون با برنامه های طاغوتی هم من رو از درس می اندازد وهم ایمان شما رو ضعیف می کند .»
آن قدر از مضرات برنامه های رژیم گفت تا تلویزیون را داخل کارتن گذاشتم . چند روز بعد هم آن را به یکی از اهالی روستای کوشک فروختم.

خاطره ای از شهید علی اکبر اصغری
راوی : قنبر اصغری ، پدر شهید

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: در بهار آزادی جای شهدا خالی لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اخبار مرکز

اسلایدر

به مدرسه فاطمه الزهرا ویلاشهر خوش آمدید

www.zirebaran.org

كد تقويم
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

موضوعات

  • همه

نحوه نمایش نتایج:

مدرسه علمیه فاطمه الزهرا ویلاشهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

مدرسه علمیه فاطمه الزهرا ویلاشهر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس