• تماس  
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • تماس  

تخته سنگ

10 مهر 1390 توسط بهالو

در زمان ها ی گذشته ، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد

و برای این که عکس العمل

مردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند. بسیاری هم غرولند می کردندکه این چه شهری است که نظم ندارد

. حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و … با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط بر نمی داشت . نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بودبود ، نزدیک سنگ شد.

بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود ، کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در ان یادداشت نوشته بود : ” هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

موضوعات: ادبی لینک ثابت

نظر از: بهرامی [بازدید کننده]
بهرامی

پادشاه واقعن درست گفته
عبرت انگیز بود
ممنون
همیشه به روز بمانید

1390/07/13 @ 11:25


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اخبار مرکز

اسلایدر

به مدرسه فاطمه الزهرا ویلاشهر خوش آمدید

www.zirebaran.org

كد تقويم
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

موضوعات

  • همه

نحوه نمایش نتایج:

مدرسه علمیه فاطمه الزهرا ویلاشهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

مدرسه علمیه فاطمه الزهرا ویلاشهر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس