• تماس  
  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • تماس  

مهدي در انتظار شيعيان حقيقي علي عليه السلام

03 بهمن 1395 توسط بهالو

 أين مثل مالك؟ ‌أين عمار؟ أين ذوالشهادتين؟

كجاست مثل مالك؟ كجاست عمار؟ كجاست ذوالشهادتين؟

ديرگاهي پيش بود كه صداي گلايه علي (ع) در حد فاصل كوفه و شام برخاست.آن هنگام كه مالك اشتر و عمار و ذوالشهادتين، يعني ياران صديق علي (ع) به شهادت رسيده بودند و علي تنها مانده بود. سئوالي كه جوابي در پي نداشت.

روزها برآمدند و شبها فرو رفتند. روزگار ديگري آمد. روزي به بلنداي روزگار،‌عاشورا!

آن روز هم، امام ديگري بود  و نداي ديگري:‌« هل من ناصر ينصرني؟ » اين ندا هم زماني بر آمد كه ابوالفضل علمدار، علي اكبر، حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و … در برابر چشمان حسين (ع) به خون غلتيده بودند و او سرداري بود تنها مانده . پس سئوال همان سئوال بود، جواب هم همان جواب : سرهاي فروافتاده، دستهاي به عقب كشيده شده، چشمان شرمزده و خجلت زده اي كه به دنبال محل فراري چون زمين هستند نا از تيررس نگاه امام فرار كنند. بجز 72 تن؟! همين !

آيا جواب سؤالي بدان عظمت، سئوالي كه زمين و زمان، فرشتگان و ملايك براي جوابش هروله مي كردند، همين بود؟!

نه ! نبود !‌و از همين رو بود كه علي جوابش را از محراب با فرق خونينش گرفت و حسين بر سر نيزه !

آن روزگار گذشت و امروز، روزگار ديگري است. امروز نيز روز امام ديگري است. اما همچنان همان سئوال باقي است :

- كجاست ياريگري  كه به ياري امامش بشتابد؟

و جواب نيز همان ! سكوت !‌خجلت ! غلفت ! ترس !

ديگرگاهي است كه هر روز ندايي در صحن دل شيعيان مي پيچد :

« كجاست ياريگري كه به ياري مهدي بشتابد؟!»

و ما همچنان چشمان شرمزده و گنهكار، اما مشتاقمان را به زمين دوخته ايم. سر به جانب ديگري گردانده ايم و دستانمان را به كار دنيا مشغول داشته ايم ! و او هر روز دلتنگ عاشقي، منتظر ياريگري ، با گلويي بغض آلود، چشمان اميدوارش را كه از نگراني براي شيعيان اشك آلود است به آسمان دوخته :

- پس كي ؟

آري !‌امروز ديگر آن روزگار نيست، كه اين آخرين حجت خدا، بقيه الله الاعظم (عج) هم به سرنوشت اجداد اطهرش دچار گردد.

او در پس پرده مي ماند تا آنگاه كه مالك ها، عمارها، حبيب ها و ابالفضل هايش را پيدا كند.

اومانده است تا زمين خدا ،‌از حجت خالي نماند و ظهوراو محقق نمي شود مگر به حضور مالك ها،‌عمارها، و حبيب ها.

به راستي ! ما كه ادعاي علوي بودن را بر سينه داريم و چشم به راه قيام مهدي (عج) هستيم،

هيچ با خود فكر كرده ايم كه امروز هم نداي أين مثل مالك، أين عمار، أين ذوالشهادتين علي (ع) از حنجره فرزندش مهدي (عج) در فضا طنين انداز است !

هيچ با خود فكر كرده ايم كه امروز مهدي (عج) بيش از هر كس ديگر،‌در انتظار منتظران واقعي خويش است ؟!

هيچ با خود فكر كرده ايم كه آيا اين نداي حضرت را پاسخ دهنده اي هست؟

افسوس كه پاسخ دهندگان بسيار اندكند.

افسوس كه اگر شيعيان واقعي علي (ع) اندك نبودند، فرزندش در پرده غيبت باقي نمي ماند.

آري، آن هنگام كه نداي «فزت و رب الكعبه» علي (ع) در محراب مسجد كوفه طنين انداز شد،

چشمانش نگران چنين روزهايي بود.

روزهايي همچون امروز كه زمان بي تاب ظهور فرزندش و مكان بي قرار شنيدن نداي «أنا المهدي» اش مي باشد.

آيا او را جوابگويي هست؟

شيعيان علي !

 درك اين حقيقت را به كدامين لحظه واگذارده ايم؟ فرصت ها از دست مي رود.

شايد از هنگام ظهور اندكي بيش نمانده باشد !

لحظه ها از دست رفت،

عمرما بر باد رفت

هر كه مرد راه هست !! يا علي !

 نظر دهید »

تخته سنگ

10 مهر 1390 توسط بهالو

در زمان ها ی گذشته ، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد

ادامه »

 1 نظر

پنهان پیدا

08 مهر 1390 توسط بهالو

به ياد آنکه خورشید طلعت او در پشت پرده غیب نهان است …

ادامه »

 نظر دهید »

الهی ...

17 شهریور 1390 توسط بهالو

 

 

مولا جان ! تو همان مبشّر نور و سپیده ای و پیشانی ات از تبسم صبح سرشار است. عدالت در سقاخانه وجودت روشنی می نوشد و عشق در کنار نام آسمانی ات معنا می پذیرد …

ادامه »

 نظر دهید »

اخبار مرکز

اسلایدر

به مدرسه فاطمه الزهرا ویلاشهر خوش آمدید

www.zirebaran.org

كد تقويم
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

موضوعات

  • همه

نحوه نمایش نتایج:

مدرسه علمیه فاطمه الزهرا ویلاشهر

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

مدرسه علمیه فاطمه الزهرا ویلاشهر

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس